سفارش تبلیغ
صبا ویژن

























چیچک

امروز هم دوباره با یک عاشقانه ی داغ به دیدارت می آیم

با همان دلهره دل انگیز همیشگی

با یک عشقِ تازه دم و چاشنی گلخند، بغلت می نشینم  

چای ، بهانه هست که کنارنفس هایت ، بساطِ چای من طعمِ تو را بگیرد

قلبم تو را می تپد و شرم زنانه ام به لبهای داغت دوخته می شود

با هر نفست ، چه شوری می گیرد نفس هایم

و همه وجودم شکوفه می زند از شوقِ بوسیدنت

تمام لحظه هایم داغ می شود

انگار گرمی آغوشت عطشِ داغِ تابستان را از یادمان می برد 

 تنگ که می گیری بندبند انگشتانم را لای حلقه ی دستانت

من با حرارتِ لبهایم ، داغ می زنم بر چشمانت

 و آرام و بی فاصله ، می گویم دوستت دارم

-تقدیر-


نوشته شده در سه شنبه 97/4/19ساعت 5:56 عصر توسط arda2| نظرات ( ) |