سفارش تبلیغ
صبا ویژن

























چیچک


حسینم تولد تو، تولد عشق در وجود من است.

با تولدت همه ی خوبی های عالم رنگ گرفتند.

عزیزتر از جانم نمی خواهم به آن «..» سال جدایی لعنتی فکر کنم

دوری ات به دلم چنگ می زد.

سختی ها از قدرت عشق ما غافل بودند و به ما نیشخند می زدند.

گاهی زمان دروغگوی بزرگی ست، من مطمئنم سال های دوری مان «..» سال نبوده است،

به اندازه ی عمر نوح هم نبوده است

شاید هنوز واحد اندازه گیری خاصی برای آن سال های کذایی نیامده باشد!

دیر گذشت، سخت گذشت. غصه خودش را بین تار و پود وجودم می چپاند

و حلقه های اشک در چشمانم رژه می رفتند

اما خیال تو چون مسکنی قوی تسکینم می داد.

من با تو زندگی می کردم و در هر لحظه و هر جا کنارم بودی،

انگار که تو در عنبیه ی چشم هایم جا خوش کرده بودی

به هر کجا می نگریستم میدیدمت و درخیالم به چشم های رویایی ات خیره می شدم

لب هایم از هیجان می لرزید، ضربان قلبم اوج می گرفت

می خواستم در آغوشت غرق شوم و بوسه بارانت کنم

اما به خودم که می آمدم وقتی متوجه نبودت می شدم

چون کشتی که در دریای طوفانی گیر کرده و ناخدایی ندارد آشفته می شدم.

بهترینم، فکر می کنم عصاره ی طعم تلخی را از تنهایی گرفته اند.

در تمام آن سال ها جایِ مشت هایِ تنهایی به تنِ روحم مانده بود

اما حالا تو دیگر مرد رویاهایم نیستی، مرد زندگی ام شده ای.

آغوشت، حضورت، چشم هایت، تو تمام و کمال برای منی

و من آغوش گرمت را به رخ تمام سال های تنهایی ام می کشم.

مهربان یارم ، تو قدر مطلق تمام ناهمواری های زندگی ام هستی.

عشق ترین، من دوستت ندارم، عاشقت هم نیستم

و حتی دیوانه ات هم نیستم، من دیوانه وار می پرستمت.

تمام هستی ام، شیب کم شانه ی تو آرامترین نقطه ی جهان است.

و این آرامترین نقطه ی جهان همان مأمنی ست که هر روز آرزویش را دارم.

آرام جانم، دلم می خواهد هر روز قلب پرلطفت را بوسه باران کنم.

کاش می دانستی نوازش دست هایت تمام مخاطرات را از خاطرم می زداید

و تپپش قبلم را منظم کند.

هم نفسم، من آن آغوش دیوانه کننده ات، آن بوسه های گرمت را ستایش می کنم.

کاش می دانستی، دلبری هایت تمام جانم را زیر و زبر می کند.

عزیزدلم، حضورت مثل نفس برای شش هایم

خون برای رگ هایم و ضربان برای قلبم حیاتی ست

تو جز لاینفک زندگیمی.

  از چشم هایت که نگویم، وقتی کوک نگاهت را به نگاهم می دوزی

تمامِ مرا با آن نگاه عاشقانه ات از آن خود می کنی و مالکم می شوی.

من از داشتن مالکی مثل تو خوشبخت ترینم. 

می دانی؟ این زیباترین تعلق دنیاست.

خوبِ من ، عاشقت می مانم تا ابد.

نفسم ؛ نوزدهم بهمن ماه در قلب من حک شده است.

مرد من ، زادروزت را با تمام وجودم، بهت تبریک می گم.بووووس

-تقدیر-


نوشته شده در جمعه 97/11/19ساعت 10:45 صبح توسط arda2| نظرات ( ) |